پروردگارا!به قلبم آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم وشهامتی،تا تغییر دهم آنچه را که می توانم و بینشی تا تفاوت این دو رو بدانم، مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند،خدایا! به من زیستنی عطا کن تا در لحظه مرگ،بر بی ثمری که برای لحظه زیستن گذشته است،حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش،سوگوار نباشم. بگذار تا آن رامن،خود انتخاب کنم،اما چنان که دوست داری.خداوندا!به علمای ما مسئولیت، به عوام ما علم،به مومنان ما روشنایی،به روشنفکران ما،ایمان،به متعصبین ما فهم، به فهمیدگان ما تعصب،به اساتیدما عقیده،به دانشجویان ما...نیز عقیده، به خفتگان ما بیداری،به بیداران مااراده،به مبلغان ماحقیقت، به دیندارن ما دین،به نویسندگان ما تعهد، به هنرمندان ما درد،به شاعران ما شعور،به محققان ما هدف،به نامیدان ما امید،به ضعیفان ما نیرو، به محافظه کاران ماگستاخی،به نشستگان ما قیام،به راکدان ما تکان،به مردگان ماحیات،به کوران ما نگاه، به خاموشان ما فریاد،به مسلمانان ما قرآن،به شیعیان ما علی،به فرقه های ما وحدت،به حسودان ماشفاء به خودبینان ما انصاف،به فحاشان ما ادب ،به مجاهدان ماصبر،به مردم ما خودآگاهی،و به همه ملت ما،همت،تلاش، هدف،استعداد،فداکاری،شایستگی،نجات و عزت ،و به قلب من آرامش الهی ببخش.. پروردگارا!رحمتی عطا کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد. قوتم ببخش تا نانم را و حتی نامم را در خطرایمانم افکنم،تا از آنها نباشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند،و ن از آنها که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار میکنند. مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه *کتاب*ترازو*آهن*استوار کنم و قلبم را از سه سرچشمه *حقیقت*زیبایی*خیر*سیراب سازم. بار الها در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی میکشاند،مرا با نداشتن و نخواستن روئیین تن کن .و مرا و قلبم را آرام و قانع کن از همه فضائلی که دوست دارم و در مصلحت تو نیست و به کار مردم نیاید ،مرا محروم ساز! یاریم ده تا به رعایت *مصلحت**حقیقت*را ذبح شرعی نکنم.
شاعر دنیا من اگه بودم آغاز شعرم با کلام پدرم بود تشنه تو صحرامن اگه بودم آب حیاتم توی دست پدرم بود وای اگه گندم پوست تنم بود اون که با دستاش منو میکاشت پدرم بود ریشه امو تو خاک اگه میذاشت پدرم بود پدر جونه پدر خونه پدر دین و ایمونه پدر خندون ولی گریون از این دنیای ویرونه از این دنیای ویرونه .................................................
تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه صبوری های تو مادر ، منو به گریه میندازه مثل یک طفل خواب آلود ، من محتاج یه آغوشم از آن لالایی هات مادر ، بخوان باز توی گوشم برای سرنوشت من ، تودلواپس ترین بودی برای اشک های من ، یادت همیشه آستین بوده تو ای همیشه غم خوارم ،تو ای محرم ترین یارم به نام نامی مادر ، همیشه دوستت دارم نوازش کن مرا با دست که فرزند تو غمگینه کی میخواد بعد از این،تو قلب من جای تو بنشینه گل من روزگار روزی تو رو از شاخه میچینه که رسم روزگار اینه، در آغوشم بگیر مادر ،که رسم روزگار اینه مثل یک طفل خواب آلود ،من محتاج آغوشم از آن لالایی هات مادر بخوان باز توی گوشم برای اشک های من یادت همیشه آستین بوده به نام نامی مادر ،همیشه دوستت دارم ............................................... |
About
به وبلاگ من خوش آمدید *بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ... وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ اینجا حرمت دارد توقف بیجا ممنوع... (اگر مایل به ثبت نظر خود هستید , نظر را خصوصی نفرستید)برای ارتقای سطح کیفی وبلاگ من را از نظرات صمیمیانه خود محروم نکنید درود بر تو خواننده عزیز و دوست داشتنی این وبلاگ یعنی وب آرش از آبادان متولد 62/6/25 هستم وبلاگ من قصد نصیحت کردن به دیگران رو نداره و مخاطب خاص خودش خودم هستم جملات و نوشته های رو به کسی نسبت نمی دم و دوست دارم به آرمانی ترین اهدافم در زندگی دست پیدا کنم ادعا ندارم که انسان خیلی موفقی هستم و خیلی می دونم ولی دوست دارم خیلی بدونم و موفق تر باشم دوست دارم هر روز در زندگی ام چیزی وجود داشته باشه که بهش افتخار کنم . همیشه عاشق خوبی ها و زیبایی بوده ام و هستم. و دوست دارم دوستان زیادی داشته باشم و با کسی دوستی نمی کنم وقتی هم که دوست می شم دوست دارم که این دوستی ادامه داشته باشه و نه فقط این باشه که بخوام آمار وبلاگم رو بالا ببرم و یا کامنت های زیادی داشته باشم مطمئن باش و باور داشته باش که من از دوستی کردن ها هدفی رو دنبال می کنم عاشق بحث و گفتگو و تبادل نظر هستم از این کار لذت می برم.من نیازی به تو ندارم و تو هم نیازی به من نداری . انسانهای هم فرکانس یکدیگر رو جذب می کنن.(فرکانس های مشابه یکدیگر رو جذب می کنن). عاشق انسان ها هستم و سعی می کنم همه رو دوست داشته باشم گاهی اوقات خیلی ضعیف می شم ولی خیلی سریع می تونم خودمو به حالت قبل برگردونم. همیشه دنبال دوستانی بودم که بتونیم با هم و در کنار هم دست به کارهای گروهی و بزرگ در قالب یک رابطه دوستانه داشته باشیم . می تونم خیلی خوب مهربون با وفا دوست داشتنی راز دار سنگ صبور خوبی و شاد و راست گو باشم و می تونم خیلی بد خشن بی وفا بدخو و غمگین باشم و این خود آدمها هستن که ترجیح می دهند من چطور با آنها برخورد کنم . باز هم می گم قبل از هر چیز مطالب این وبلاگ برای کمک به خودم هستش و برای خودم می گم به نظر من انسان در وهله اول باید خودش اون چیزی که می گه باشه و بهش عمل کنه نه فقط حرفی بزنه و گفته شه می گم دباره گاهی اوقات انسان ضعیفی می شم دلیلش رو هم خوب می دونم . به خاطر قلوب در هم شکسته انسانها !قلوب آکنده از عشق و به خون آغشته انسانها !به خاطر حسرت ،حسرت گمگشته در امواج سرشک !..سرشک سرگردان در ظلمت زندانها این آثار پراکنده به وجود آمد! گوش کن! گوش کن ، ای خواننده ناشناس که روحم سپاسگذار لطفی است که دورادور با خواندن سرگذشت بی سرنوشت ، زیر .پای قلب من میریزی!... گوش کن! من هنوز آنقدر عاجز نشده ام که دروغ بگویم اگر- خدای نکرده – روزی کسی – نفسی – هوسی ، مجبورم کند دروغ بگویم ، من – با کلی افتخار – وبدون تردید – علی رغم فرداهای بی پدري که دارم – سینه پیش – پیشانی فراغ ... میروم میدانید کجا ؟!... زیر سنگ ...!! من سالها روی سنگهـــا خوابیده ام به پاس لطف سنگها – آن روز از سنگها خواهم خواست که تا ابد روی من بخوابند!!! من باید آنچه را احساس میکنم بنویسم....ومینویسم! ولی تو ای پاسدار جهالت!....اگر میخواهی دهان فریاد مرا قفل کنی؟ .....قفل کن!....اما ... فراموش مکن....همان انسانی که دیروز ندانسته ،برای تو قفل میساخت !....امروز دانسته کلیدش را برای من میسازد!.... سالهاست که می نویسم. سال هایی که هر روزش را به وضوح می بینم. روز هایی که شب شد به امید این که روز بعد ، روز بهتری باشد.ولی همان روز قبل بود که می آمد و می گذشت. سهم من از زندگی ام از بودن و شدن،شد داستان روز ها،هفته ها،ماه ها سال ها شد خاطره
Home
|
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 83050
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1